درد دلهای یک چادر...

بسم الله الرحمن الرحیم

درد دل های چادر...
سلام
نام من  چادر است ..نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است..
روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم..
 شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محفاظت نکردید ، هیچ وقت یادم نمیرود،...از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد ، خاکی شدم...


وقتی سیلی خورد ،  در صورتش بودم ،وقتی بین در و دیوار محسنش سقط شد،  خونی شدم... خوب میدانم چه دردی کشید تا من را برای شما به ارث گذارد،و شما با من چه کردید...شما کار را به جایی رساندید که میخواهند من و مرا با زور و بگیر و ببند به دیگران غالب کنند و من خوب میدانم چرا کارم به اینجا کشیده شده . ...

از شماست که برماست..


شنیدم که میگفتید اگر میخواهی کسی را خراب کنی از او بد دفاع کن و شما با من همین کار را کردید،اگر شمایی که خود را وارثان من میدانید درست رفتار میکردید و حرمتم را حفظ میکردید وضعیت من اینگونه نبود..

عده  مرا تبدیل به استتاری برای گناهانتان کردید تا بگویند فلانی زیر چادر هر کاری میکند و باعث شدید قداستم کمرنگ شود...

 مرا وسیله تکبر و فخر فروشی و خود برتر بینی کردید ...
مرا تبدیل به شنلی کردید تا در میان سیاهی من، رنگی بودن کفش و جوراب ها و مانتوهای رنگارنگتان  بیشتر جلوه کند..
عده ای مرا به تمسخر گرفتید و از میان من دست های عریان و موهایتان را بیرون گذاشتید....
 مرا به هر جایی بردید..از شانه به شانه ی نامحرم در تاکسی و دانشگاه و میان پسر ها تا کافی شاپ و محیط های فاسدتر...
هنر پیشه هایتان مرا فقط برای فیلم بازی کردن خواستند و شما هم با من فیلم بازی کردید تا در نقش دختری معصوم باشید...
به من تهمت بیماری و نفرس زدند...به سیاهی رنگم ایراد گرفتند ...و شما سعی کردید مرا عوض کنید!!

عده ای از شما در کمال بی شرمی به من مدل دادید،تقصیر خودتان را گردن من انداختید و شکل مرا عوض کردید تا مثلا محبوب تر شوم...مرا تبدیل به مانتوهای براق و لبنانی و ملی و اندامی کردید ..شما به میراث فرهنگیتان دست نمیزنید و آن را تغییر نمیدهید اما در من که میراثی گرانبهاتر بودم دست بردید و هویتم را از من گرفتید ...

به من خیانت کردید و من را که قرار بود جلوی زینت ها را بگیرم تبدیل به زینت کردید ،از زیر من روسری های رنگارنگ  بیرون زدید و یادتان رفت برای چه چیز آمده ام و  اگر قرار بود زیبا باشم زیبا به شما میرسیدم....
شکایت شما را خواهم کرد...به شما توصیه میکنم به جای عوض کردن و مدل دادن به من خودتان را عوض کنید ،به جای اینکه مرا به شوی لباس بکشانید نگاهی به خودتان بیندازید شاید ایراد از خودتان باشد...

چادر زن تاج سلطانی بود

چادر زن تاج سلطانی بود

چادر زن تاج سلطانی بود              حافظش از شر شیطانی بود

چادر زن برهوس غالب شود              عزت زن را زحق طالب شود

چادر زن کیمیای غیرت است            چون نشان غیرت ملیت است

از برون شرح درونی می‌دهد                 خشم دشمن را فزونی می‌دهد

صرفه دارد بهر زن در اقتصاد             صرفه‌اش باشد عیان از صد جهات

بر سر زن هست مانند سپر              حافظ زن هست هنگام خطر

غنچه‌ای تا هست پنهان در حجاب                می‌کند از او خزان هم اجتناب

تا نقابش باز از سر می‌شود                با نسیمی زود پرپر می‌شود

حفظ چادر هست شرین‌تر زجان             بهر ایرانی زعهد باستان

حفظ چادر بهر زنها جوشن است               تیرجانسوزی به چشم دشمن است

حبل عصمت را بود چادر کره           پوشش اندامن را باشد زره

حفظ چادر مایه وارستگی است              جسم زن را حافظ برجستگی است

زن بود گل، چادرش خار بدان          حافظش باشد زچشم این و آن

هرچه زن را برتری باشد حجاب         حرکتش دارند برتر شیح و شاب

حفظ استقلال زن در چادر است              کوکب اقبال زن در چادر است

خصم پندارد که با فرهنگ خویش             می‌کند تحمیل بر زن ننگ خویش

غافل از آنکه زنان ما گلند                  برمقام حفظ عصمت سنبلند

منبع
وبلاگ حجاب فاطمی